دستت می لغزه روی کاغذ کاهی و بوی کاه و جوهر می ره توی وجودت
بوی کلوچه گرم خونگی و مربای توش می پیچه توی خونه
بوی گرم شیر کاکائو
دراز می کشی روی کاناپه
نوک انگشت پات رو می کشی روی پارچه کاناپه و سرت رو محکم می چسبونی به گوشه گوشه کاناپه
فکر می کنه چقدر این گوشه گوشه دنیا که دیگه مال خوده خودته امنه...گرمه...ساکته..نرمه..
کتابت رو می گیری دستت
صدای باخ...صدای برمس...نرم..مثل قصرهای شیشه ای ..نرمای لباس های قدیمی
بعد آروم آروم می ری بین اون همه واژه نجیب ساکت تنها..
کتاب رو می ذاری روی قلبت..
فکر می کنی..
تنهای تنها به همه فکرهای دنیا
به ریزترینشون..به تنها ترینشون
بعد می خوای این تیکه از زندگیت همین طوری بمونه..
ذره های ریز ریز کلوچه بریزن روی زمین
نه توی بشقاب
روی زمین..
با یه حرکت کند
کند
کند
توی بهترین ظرف های خونت
بهترین چای
بهترین قهوه
بهترین شیر
بهترین کیک
بهترین کلوچه
بهترین حس
فقط تو
و کسی که دوستش داری...
قرار نیست به کسی بگی
قرار نیست فکرش رو بکنی
قرار نیست سخت بگیری
قراره نرم نرم نرم
نگاه کنی...
قراره یه وقتایی بیرون نیای از اون نگاه
نه به بعدش
نه به قبلش
به الانش ..
اگر فردا براي شکار پلنگ به دريا رفتم،
مرا ببخش که جواب سلامت را نمی دهم
368691 بازدید
99 بازدید امروز
211 بازدید دیروز
1654 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian