تورا صدا کردم
تو عطر بودی و نور
تو نور بودی و عطر گریز رنگ خیال
درون دیدهی من عطر بود و باران بود
صدای سوت ترن
صوت سوگواران بود
ز پشت پرده باران
تورا نمی دیدم
تورا ،که می رفتی
میان ماندن و
رفتن
حصار فاصله فرسنگ های سنگی بود
غروب غمزدگی
سایه های دلتنگی
تورا صدا کردم
تو رفتی و همه گل ها تورا صدا کردن
و برگ درختان
تو را صدا کردن
صدای برگ درختان
-صدای گل ها را
سرشک دیده من ناله تمنا را
نه دیدی و نه شنیدی
تو می رفتی
کجا ! نمی دانم
و من حصار فاصله را نظاره می کردم
دلم برای کسی تنگ است
که آفتاب صداقت را
به مهمانی گل های باغ می آورد
و گیسوان بلندش را
به بادها می داد
و دست های سپیدش را
به آب می بخشید
دلم برای کسی تنگ است
که دست های قشنگش را
به عمق آبی دریای واژگون می دوخت
وشعرهای خوشی چون پرندگان می خواند
دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی را
نثار من می کرد
دلم برای کسی تنگ است
که تا شمال ترین شمال با من رفت
و در جنوب ترین جنوب با من بود
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست
کسی...
-دگر کافیست
اگر فردا براي شکار پلنگ به دريا رفتم،
مرا ببخش که جواب سلامت را نمی دهم
365258 بازدید
45 بازدید امروز
221 بازدید دیروز
497 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian