با عشق " جهنم " ، " بهشت " می شود .
یکی بود ، یکی نبود . مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت ، پشت سر گذاشته بود . وقتی از دنیا رفت ، همه می گفتند که به بهشت می رود . در آن زمان هنوز تکنولوژی پیشرفته نبود و استقبال گرمی از او بعمل نیامد . فرشته نگهبانی که باید او را راه می داد ، نگاه سریعی به فهرست نام ها انداخت و وقتی نام او را نیافت ، او را به جهنم فرستاد .
در جهنم ، هیچ کس از آدم کارت شناسایی یا دعوت نامه نمی خواهد و هر کس به آنجا برسد ، می تواند وارد شود . "" چون هردمبیل هست .""
مرد وارد شد و آنجا ماند . چند روز بعد ، جناب آقای شیطان ، به دروازه بهشت آمد و یقه نگهبان را گرفت و گفت : " این کار شما ، تروریسم خالص است . " نگهبان که نمی دانست ماجرا چیست ، پرسید : چه شده است ؟ شیطان که رگ گردنش بیرون زده بود ، گفت : آن مردی که به جهنم فرستادید ... آمده و کار و کاسبی و زندگی ما رو کساد کرده ، از وقتی رسیده ، نشسته و به حرف های دیگران گوش می دهد و به درد دلشان می رسد . حالا همه دارند در جهنم ، با هم گفتگو می کنند ، یکدیگر را در آغوش می گیرند و می بوسند ... جهنم ، جای این کار ها نیست ! لطفا این مرد را پس بگیرید .
وقتی قصه به پایان رسید ، درویشی که در آنجا بود ، گفت : " با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف در جهنم افتادی ، خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند . "
اگر فردا براي شکار پلنگ به دريا رفتم،
مرا ببخش که جواب سلامت را نمی دهم
370907 بازدید
24 بازدید امروز
144 بازدید دیروز
1319 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian