خندیدم، سرخوش شدم
گریستم، افسرده خندیدم
فریاد زدم، دیوانه نام گرفتم
از شوق گفتم: کودک شدم
من مبهمم�
من گیجم�
من بلد نیستم حرفهای سر راست بزنم. من که شاعر نیستم. شعر نمی دانم.
دلبری کلمات بلد نیستم
من گنگم و درگیر یک سکوت�
من راه می روم� ولگرد نخوانینم
من شعر می گویم� شاعر ندانیدم
من متهمم چون دفاع نمی دانم
فقط شعر می نویسم و حرفهایم همیشه تکراری ست. عاشقانه هایم تکراری ست.
اگر فردا براي شکار پلنگ به دريا رفتم،
مرا ببخش که جواب سلامت را نمی دهم
371882 بازدید
146 بازدید امروز
222 بازدید دیروز
1212 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian