زندگی ؛ سراسر بازی است؟؟
تو،بهشُكوهآنچه بازيچه نيست بينديش.
من خوب آگاهم كه زندگي،يكسر صحنه بازي ست؛
من خوب ميدانم.
اما بدان كه همه براي بازيهاي حقير آفريده نشده اند.
مرا به بازيه كوچك شكست خوردگي مكشان!
به همه سوي خود بنگر و باز مي گويم كه مگذار زمان،پشيماني بيافريند.
به زندگي بينديش با ميدانگاهي پهناور و نامحدود.
به زندگي بينديش كه مي خواهد باز بازيگرانش را با دست خويش انتخاب كند.
به روزهاي اندوه باري بينديش كه تسليم شدگي را نفرين خواهي كرد.
و به روزهايي كه هزار نفرين،حتي لحظه اي را بر نميگرداند.
تو امروز بر فرازي ايستاده اي كه هزار راه را مي توان ديد؛
وديدگان تو به تو امان مي دهند كه راه ها را تا اعماقشان بپایی.
در آن لحظه هاي خطير كه سپر مي افكني و مي گذاري ديگران به جاي تو بينديشند،
در آن لحظه هايي كه تو ناتواني خويش را در برابر فريادهاي ديگران احساس مي كني،
در آن لحظه اي كه تو از فراز،
پا در راهي مي گذاري كه آن سوي آن،
اختتام ِتمام ِانديشه ها و رؤياهاست،
در تمام لحظه هايي كه تو ميداني،
مي شناسي و مي خواهي شناخت،
به ياد داشته باش كه روزها و لحظه ها هيچگاه باز نمي گردند.
به زمان بينديش و شبيخون ظالمانه زمان.
صبح كه ماهي گيران با قايق هايشان به دريا مي رفتند
به من سلام كردند و گفتند كه سلامشان را به تو كه هنوز خفته اي برسانم
بيدار شو! بيدار شو و سلام ساده ي ماهي گيران را بي جواب مگذار!
من لبريز از گفتنم نه از نوشتن.
بايد اينجا روبروي من بنشيني و گوش كني.
لحظه هاديگر تكرار نخواهند شد ...
اگر فردا براي شکار پلنگ به دريا رفتم،
مرا ببخش که جواب سلامت را نمی دهم
369796 بازدید
208 بازدید امروز
266 بازدید دیروز
1415 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian